۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

S.E.X از تقدس تا گناه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هومن

دابل کروچر انسان

Curvature = انحنا = کروچر

انسان دو نوع کروچر داره یکی روحی یکی جسمی . که این دو منحنی زمان تولد انسان پیک هستن و زمان مرگ اکسترمم مینیمم خودشون رو دارند . این وسط یعنی از شروع زندگی تا پایانش این دو تا منحنی سینوسی همش در حال نوسان هستن بطور نا منظم البته.

بعضی روزها احساس میکنی از نظر روحی ضعیفی و نمیخوای اینطوری باشه اما برای رسیدن به خواستت فقط باید تا روز بعد احتمالا صبر کنی تا اون منحنی روحیت سرازیری رو طی کنه و به سربالایی برسه و بلعکس بعضی روز ها میبینی روحیت خوبه اما از نظر فیزیکی حالت رخوت داری اینم بر میگرده به منحنی فیزیکی .

کروچر ها برای هر فرد هنگام تولدشون رقم میخوره و گفته میشه "های کروچر" مربوط به روز ۱۴ مارچ میلادی هست که هرکس تو این روز به دنیا بیاد تو زندگی بیشتر دابل کروچرش هماهنگی دارن و در نتیجه آدم موفق تری هست . آلبرت انیشتین در این روز مقدس به دنیا اومده ..

بعضی روزها انگار روز تو نیست ٬ بعضی روزها هرکاریشم بکنی شانس یارت نیست ٬ بعضی روز ها از زمین و زمون بد میاری و .. این روزها روزهایی هست که طبق محاسبات دقیق اخترشناسی و علم ماوراالطبیعه کرو های تو با هم سازگار نیستن اما بلعکس بعضی روز ها خیلی سرحال و پر انرژی هستی ٬ همه چی بر وفق مرادته و خیلی خوش شانسی ٬ از همه طرف بهت میرسه و کلا جیک جیک مستونته ! بهت پیشنهاد میکنم تو اینجور روزها اصلا نخواب چون دابل کروچرت روی اکسترمم ماکسیمم قرار دارند و به هرچی دست بزنی اون روز طلا میشه پس استفاده کن !

فلسفه ی گرفتن عروسی تو روزهای خاص هم همینه.به نظر من هندو ها یکی از خرافاتی ترین و در عین حال پیشرفته ترین قوم ها در دنیا در علم ماوراالطبیعه هستن.وقتی میخوان ازدواج کنن یک روحانی رو میارن تا تاریخ مناسب و غیر نحس رو برای شروع زندگیشون انتخاب کنه . اون تاریخ به بیان ما همین تاریخیه که برای دختر و پسر کروچر ماکس وجود داره و چه به این باور داشته باشی و چه نداشته باشی چیزیه که هست و دیگر جزو قوانین نانوشته ی طبیعت نیست چون اخیرا با بحث های متافیزیکی هم به اثبات رسیده ..

(17 ابان 1390)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن

یاقوت نماد عشق یا نماد حماقت ؟!

" آن‌هایی که تهرانِ پیش از انقلاب را به یاد دارند زن سرخ‌پوش اطراف میدان فردوسی را دیده‌اند. زنی بزک‌کرده، لاغراندام، با قامتی متوسط، صورتی استخوانی که گذر عمر و ناگواری روزگار شکسته‌اش کرده بود. همه چیزش سرخ بود: کیف و کفش و جوراب و دامن و پیراهن و تل سر و بغچه‌ی همیشه‌دردستش و این اواخر روسری و عصایش.

تهرانی‌ها نام «یاقوت» بر او گذاشته بودند و خود نیز چنین دوست داشت. سال‌ها ــ می‌گویند بیست سی سال ــ هر روز، صبح تا شب، ساکت و آرام در حوالی میدان فردوسی ایستاده بود. 

چنان به اطراف میدان نگاه می‌کرد که گویی همین لحظه کسی که منتظرش بوده از راه می‌رسد. بیش‌تر او را در ضلع شمال شرقی میدان، اول خیابان فیشرآباد (قرنی امروز) می‌دیدم. همان‌جایی که امروز پاساژی ساخته‌اند. به پایین میدان نگاه می‌کرد. همه می‌گفتند جفای معشوقی که از او خواسته بود با لباس سرخ بر سر قرار بیاید و قالش گذاشته بود او را برای همیشه سرخ‌پوش و خیابان‌نشین کرده بود. آدم‌ها را یکی‌یکی نگاه می‌کرد مگر یکی از آن‌ها همانی باشد که باید. گاهی که خسته می‌شد روی سکوی مغازه‌ها می‌نشست. مغازه‌دارهای اطراف با او مهربان بودند و به او چایی یا غذا می‌دادند. بعضی گفته‌اند ره‌گذران به او پول هم می‌دادند و من خود این را ندیدم، ولی می‌دیدم که گاهی لات‌ها و کودکان ول‌گرد و گدا سربه‌سرش می‌گذاشتند و او ناچار به جای دیگری از میدان می‌رفت
 "

منبع:   http://www.ashpazonline.com/weblog/saeedsabz/62847 

***

هومن نوشت :

تابستان امسال پرفورمنس یاقوت در میدان فردوسی .. از ۲۷ تیر تا ۲۱ شهریور هر روز از ساعت ۵ تا ۶ عصر یک زن تماما سرخ پوش رو میتونستی ببینی و در روز آخر هم ۴۰ زن سرخ پوش برای روز پایانی این پرفورمنس اومده بودن . خودم به شخصه ۲ بار دیدمشون و وقتی جویا شدم قضیه رو پاسخی جز لبخند ندیدم ! ساکت و آروم یه گوشه می ایستادن و یا مینشستن همون حوالی که یاقوت چند ده سال پیش مینشسته تا ثابت کنند چیز هایی رو که مردم از یاد بردند و یا دارند میبرند . برای نشان دادن ارزش عشق و وفاداری در جامعه . این پرفورمنس با مجوز کامل٬ چند ده روز اجرا شد .


اطلاعات بالا و اطلاعات تکمیلی من رو خوندین ولی حالا یه سوال دارم .. به نظرتون یاقوت رو توی این دوره و زمانه باید نماد عشق دونست یا نماد حماقت ؟؟ زنی که سالها ( میگن ۳۰ سال) هر روز صبح تا شب با یک ترکیب رنگ خاص (قرمز) میاد و در محل قرارش (میدان فردوسی) با عشقش قرار میگیره تا شاید روزی بیاید و او را رستگار سازد !! خنده داره برام . من به عشق و علاقش احترام میذارم ولی یه همچین فردی یا بیمار روانیه و یا خیلی بیکار و بی منطق !

دوست داشتم یه روز اینجا از تقابل منطق و عشق بنویسم . تقابلی تضاد انگیز که اگه منطق پیروز شه رابطه ای پایدار اما خشک و اگر عشق پیروز شه رابطه ای اغلب ناپایدار همراه با احساس حاکم میشه .

بذارید خانم ها رو بررسی کنم چون اغلب احساسی تر برخورد میکنن . هممون کم ندیدیم دخترهایی رو که برخلاف میل والدینشون اصرار بر شروع زندگی مشترک با پسر مورد علاقشون دارن . خونواده میگه ایشون نه کار درست درمونی داره نه سرمایه ای نه اخلاقی و نه خونواده ای اما دختر باز هم اصرار .. مسلما چون در جامعه ی ما دختر حق پذیرش پیشنهاد رو داره پس مسبب اصلی این اشتباه هم کاملا او تلقی میشه بدون هیچ شکی و باید در آینده در برابر اشتباهاتش پاسخگوی جامعه باشه .

به نظرم اینجور دخترها تاوان این اصرارشون رو بعد از ازدواج میدن .. تاوان احساسی عمل کردن ٬ تاوان گوش نکردن به حرف خونواده رو فقط با گذر زمان باید بدن و میدن چون این قانون طبیعته و محاله نقض بشه . یاقوت نماد انجام یک اشتباه بزرگ (در اینجا عشق کورکورانه) و سپس کش دادن اون اشتباهه (به مدت ۳۰ سال) زنی که با توجه به عکس ها و فیلم های منتشر شده چهره ی زیبایی هم داشته چرا باید همه ی زندگیش رو به خاطر یک حماقت از بین ببره ؟ چطور میخواد به خالقش اثبات کنه که آدم مفیدی بوده ؟؟ شما خودتون ۱ ساعت بیکار سر کوچه بایستین اونوقت حالتون از خودتون به هم میخوره چه برسه یه عمر این کار رو انجام بدی اون هم بی نتیجه ..

این رو نوشتم تا بگم کم نیستند یاقوت ها در این دوره حالا به اشکال مختلف پس بجای بزرگ کردن این افراد به عنوان نماد عشق بهتره به عنوان نماد حماقت بهشون نگاه کنیم . حماقت محضی که به نظرم هیچ جای دفاع نداره و با منطق به راحتی میشه اون رو محکوم کرد . من انسانی کم احساس نیستم خب اردیبهشتی بودنم این رو ثابت میکنه اما همیشه سعی کردم با منطق به یک رابطه نگاه کنم . نقش منطق در یک رابطه شروع اون رابطه هست و نقش احساس در یک رابطه جوش دادن رابطه هست پس احساس لازمه به شرطی که منطق نادیده گرفته نشه . پس منطق کیس مناسب رو انتخاب میکنه حالا نوبت احساسه که جوش بده این انتخاب منطق رو .. و این یعنی شروع یک رابطه ی پایدار ..

نوشته شده در تاریخ: 1 آبان 1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن