۱۷ مطلب با موضوع «گلچین مطالب وبلاگ قبل :: نقد اجتماعی» ثبت شده است

نقدی بر سه سیستم ناکارآمد و جنجالی

از وقتی راجع به مسایل مختلف سوال برام پیش اومد ٬ سه سیستم کلی کشورم به نظر نادرست و در برخی موارد نابخردانه اومد . دوست دارم اینجا اون سه سیستم رو عنوان کنم و اشکالات و راهکارهایی براش بیان کنم .

سیستم اول : مهریه و طلاق

این سیستم کلی نقص توش هست و یکی از جنجالی ترین سیستم هایی هم هست که در کشور وجود داره . مهریه کلا یه چیزیه که تو اسلام روش تاکید شده و ما چون قوانینمون بر مبنای اسلام بنا شده مهریه هم مستثنا نیست . راحت بگم این روزها مهریه شده کاسبی ! یعنی پسر بنا به هر دلیلی قبول میکنه مهریه بالای خانم رو (چون چاره ای نداره وگرنه باید دست از اون کسی که دوسش داره بکشه!) از اون طرف هم خانم ها مهریه رو به عنوان تضمینی برای پایداری زندگی مشترک و یا تضمین آیندشون بعد ازدواج میدونن . اینم دلیل منطقی هست به هرحال با این قوانین فعلی ایران خانم ها هم حق دارن اما من به سیستم غربی معتقدم . در کشورهای متمدن غربی هنگام طلاق هرآنچه که دوطرف از زندگی مشترکشون بدست آوردن (مایملک ٬ ماشین ٬ حساب های بانکی ) همه حساب شده و تقسیم بر دو میشود و به هر دو طرف سهم یکسان میرسه . این یک سیستم بی نقص و عادلانست و مانع هرگونه تبعیض ٬ درگیری و حتی زندان ! میشه . البته یه همچین سیستمی نیازمند یه سری زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی هست که ما فعلا نداریم .

سیستم دوم : کنکور

کلا ۳ یا ۴ کشور دنیا هستن که به شکلی مثل ایران کنکور دارن (مثل افغانستان و چین ) یعنی یک سال میشینی میخونی بعد تو چند ساعت هرچی خوندی رو میریزی بیرون تا نتیجه ت با بقیه سنجیده بشه . سیستم کنکور چون خوشبختانه از قوانین اسلامی مبراست یکم انعطاف پذیرتره و در طی چند سال گذشته تغییرات زیادی از جمله تاثیر معدل و تغییر ضرایب درش اعمال شده اما بزرگترین نقصش همون اسمشه ! من به شخصه موافق حذف کامل کنکور نیستم چون اگه بخواد حذف شه هیچ نظام درست حسابی برای جایگذین کردن نداریم و با این همه فساد اداری فکر میکنم کنکور فعلا مطمین ترین روشه . اما از اون طرف خیلی ظلمه یکی که به هر دلیل مشکلی براش پیش بیاد نزدیک کنکور و یا روز کنکور ( یکی از دوستان من پارسال نزدیک کنکور ارشدش باباش فوت کرد و با اینکه یکی از امیدهای بالا برای قبولی با رتبه ی خوب بود متاسفانه هیچ جا قبول نشد ) پس برای مقابله با این قضیه من پیشنهاد میدم که کنکور رو یا شش ماه یکبار برگزار کنند تا اونیکه به هر دلیل خراب کرده لااقل یک سال ذهنش نم نکشه ! یا هم چند مرحله ای کنن یعنی مثلا جای یک مرحله آزمون چهار مرحله آزمون بگیرن که تاثیر هر آزمون ۲۵ درصد باشه . اینجوری هم استرس به همین نسبت تقسیم میشه و هم یکی اگه یه آزمون رو خراب کرد وقت برای جبرانش داره .. من به روش دوم اعتقاد بیشتری دارم .

سیستم سوم : انتخابات

سیستم انتخاباتی فعلی کشورمون باگ زیاد داره ( مثل خیلی از سیستم ها ! ) که من به این قضیه اصلا کاری ندارم اما نظری دارم که شاید به نظر تبعیض آمیز بیاد ولی برای پیشرفت و آینده ی مملکت لازمه . من میگم نباید رای همه ی افراد یکسان باشه ! کسانی که مدارک بالاتری دارن و در شهرهای بزرگتر زندگی میکنند باید ضریب بالاتری روی رایشون اعمال بشه . من نمیگم خدای نکرده اونی که تو دهات هست نمیفهمه اما باید قبول کرد شعور سیاسی کمتری نسبت به شهرنشین ها داره ( عکس این قضیه هم هست ها یعنی من که توی شهرم تو کارهای روستاییان باید ضریب دخالت کمتری داشته باشم ) تو یه کلام "کار رو باید سپرد دست کاردونش" و اگه به روستایی ها ضریب ۱ میدیم برای رایشون ٬به کسی که توی شهری بزرگ + با مدرک دکتری نشسته باید مثلا ضریب  ۱.۵ داده بشه و به همین نسبت ضرایب بین اقشار مختلف جامعه تقسیم بشه . به نظر من کسی که میگه این قانون تبعیض آمیز و ناعادلانه ست باید این سوال رو هم جواب بده که مگه ما امکاناتی عادلانه بین شهر و روستامون ایجاد کردیم که حالا حرف از عدالت زده میشه ؟!!

اینها همه نظرات من بود و اگه کسی انتقاد یا پیشنهادی برای بهتر شدن سیستم های پیشنهادی من داره خوشحال میشم نظرش رو بدونم ..

 (24 دی 1390)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن

S.E.X از تقدس تا گناه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هومن

یاقوت نماد عشق یا نماد حماقت ؟!

" آن‌هایی که تهرانِ پیش از انقلاب را به یاد دارند زن سرخ‌پوش اطراف میدان فردوسی را دیده‌اند. زنی بزک‌کرده، لاغراندام، با قامتی متوسط، صورتی استخوانی که گذر عمر و ناگواری روزگار شکسته‌اش کرده بود. همه چیزش سرخ بود: کیف و کفش و جوراب و دامن و پیراهن و تل سر و بغچه‌ی همیشه‌دردستش و این اواخر روسری و عصایش.

تهرانی‌ها نام «یاقوت» بر او گذاشته بودند و خود نیز چنین دوست داشت. سال‌ها ــ می‌گویند بیست سی سال ــ هر روز، صبح تا شب، ساکت و آرام در حوالی میدان فردوسی ایستاده بود. 

چنان به اطراف میدان نگاه می‌کرد که گویی همین لحظه کسی که منتظرش بوده از راه می‌رسد. بیش‌تر او را در ضلع شمال شرقی میدان، اول خیابان فیشرآباد (قرنی امروز) می‌دیدم. همان‌جایی که امروز پاساژی ساخته‌اند. به پایین میدان نگاه می‌کرد. همه می‌گفتند جفای معشوقی که از او خواسته بود با لباس سرخ بر سر قرار بیاید و قالش گذاشته بود او را برای همیشه سرخ‌پوش و خیابان‌نشین کرده بود. آدم‌ها را یکی‌یکی نگاه می‌کرد مگر یکی از آن‌ها همانی باشد که باید. گاهی که خسته می‌شد روی سکوی مغازه‌ها می‌نشست. مغازه‌دارهای اطراف با او مهربان بودند و به او چایی یا غذا می‌دادند. بعضی گفته‌اند ره‌گذران به او پول هم می‌دادند و من خود این را ندیدم، ولی می‌دیدم که گاهی لات‌ها و کودکان ول‌گرد و گدا سربه‌سرش می‌گذاشتند و او ناچار به جای دیگری از میدان می‌رفت
 "

منبع:   http://www.ashpazonline.com/weblog/saeedsabz/62847 

***

هومن نوشت :

تابستان امسال پرفورمنس یاقوت در میدان فردوسی .. از ۲۷ تیر تا ۲۱ شهریور هر روز از ساعت ۵ تا ۶ عصر یک زن تماما سرخ پوش رو میتونستی ببینی و در روز آخر هم ۴۰ زن سرخ پوش برای روز پایانی این پرفورمنس اومده بودن . خودم به شخصه ۲ بار دیدمشون و وقتی جویا شدم قضیه رو پاسخی جز لبخند ندیدم ! ساکت و آروم یه گوشه می ایستادن و یا مینشستن همون حوالی که یاقوت چند ده سال پیش مینشسته تا ثابت کنند چیز هایی رو که مردم از یاد بردند و یا دارند میبرند . برای نشان دادن ارزش عشق و وفاداری در جامعه . این پرفورمنس با مجوز کامل٬ چند ده روز اجرا شد .


اطلاعات بالا و اطلاعات تکمیلی من رو خوندین ولی حالا یه سوال دارم .. به نظرتون یاقوت رو توی این دوره و زمانه باید نماد عشق دونست یا نماد حماقت ؟؟ زنی که سالها ( میگن ۳۰ سال) هر روز صبح تا شب با یک ترکیب رنگ خاص (قرمز) میاد و در محل قرارش (میدان فردوسی) با عشقش قرار میگیره تا شاید روزی بیاید و او را رستگار سازد !! خنده داره برام . من به عشق و علاقش احترام میذارم ولی یه همچین فردی یا بیمار روانیه و یا خیلی بیکار و بی منطق !

دوست داشتم یه روز اینجا از تقابل منطق و عشق بنویسم . تقابلی تضاد انگیز که اگه منطق پیروز شه رابطه ای پایدار اما خشک و اگر عشق پیروز شه رابطه ای اغلب ناپایدار همراه با احساس حاکم میشه .

بذارید خانم ها رو بررسی کنم چون اغلب احساسی تر برخورد میکنن . هممون کم ندیدیم دخترهایی رو که برخلاف میل والدینشون اصرار بر شروع زندگی مشترک با پسر مورد علاقشون دارن . خونواده میگه ایشون نه کار درست درمونی داره نه سرمایه ای نه اخلاقی و نه خونواده ای اما دختر باز هم اصرار .. مسلما چون در جامعه ی ما دختر حق پذیرش پیشنهاد رو داره پس مسبب اصلی این اشتباه هم کاملا او تلقی میشه بدون هیچ شکی و باید در آینده در برابر اشتباهاتش پاسخگوی جامعه باشه .

به نظرم اینجور دخترها تاوان این اصرارشون رو بعد از ازدواج میدن .. تاوان احساسی عمل کردن ٬ تاوان گوش نکردن به حرف خونواده رو فقط با گذر زمان باید بدن و میدن چون این قانون طبیعته و محاله نقض بشه . یاقوت نماد انجام یک اشتباه بزرگ (در اینجا عشق کورکورانه) و سپس کش دادن اون اشتباهه (به مدت ۳۰ سال) زنی که با توجه به عکس ها و فیلم های منتشر شده چهره ی زیبایی هم داشته چرا باید همه ی زندگیش رو به خاطر یک حماقت از بین ببره ؟ چطور میخواد به خالقش اثبات کنه که آدم مفیدی بوده ؟؟ شما خودتون ۱ ساعت بیکار سر کوچه بایستین اونوقت حالتون از خودتون به هم میخوره چه برسه یه عمر این کار رو انجام بدی اون هم بی نتیجه ..

این رو نوشتم تا بگم کم نیستند یاقوت ها در این دوره حالا به اشکال مختلف پس بجای بزرگ کردن این افراد به عنوان نماد عشق بهتره به عنوان نماد حماقت بهشون نگاه کنیم . حماقت محضی که به نظرم هیچ جای دفاع نداره و با منطق به راحتی میشه اون رو محکوم کرد . من انسانی کم احساس نیستم خب اردیبهشتی بودنم این رو ثابت میکنه اما همیشه سعی کردم با منطق به یک رابطه نگاه کنم . نقش منطق در یک رابطه شروع اون رابطه هست و نقش احساس در یک رابطه جوش دادن رابطه هست پس احساس لازمه به شرطی که منطق نادیده گرفته نشه . پس منطق کیس مناسب رو انتخاب میکنه حالا نوبت احساسه که جوش بده این انتخاب منطق رو .. و این یعنی شروع یک رابطه ی پایدار ..

نوشته شده در تاریخ: 1 آبان 1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن

هوموســـکــــشوالیتی گپی (Gap) در اسلام ؟

دیروز داشت یه برنامه که معمولا تحت عنوان Reality show پخش میشه میذاشت تو ماه.واره که در مورد مشکلات هومو س*کشوال ها (همجن*سگرایان) در جوامع سنتی (هند رو نشون میداد) بود و یک G*ay به همراه خونوادش مهمون اون برنامه بودن. اول برنامه این فرد از همج*نس گرا بودنش کناره گیری میکرد و اون رو انکار میکرد اما اصرار افراد حاضر که اغلب یا دوجن*س گرا و یا مثل خودش بودن باعث شد تا اعتراف کنه که G*ay هست. خونوادش با این اعتراف انگار مرگ رو آرزو کردن و حالت خیلی بدی بهشون دست داد. اونها حرکات دخترونه پسرشون رو میدیدند ولی از این حقیقت اطلاعی نداشتند چون پسرشون تا به حال این حرف رو باهاشون به خاطر همون ترس از عدم حمایت نزده بود و خب جالب بود که اعلام کرد به خاطر خونوادم علیرغم میل باطنیم به جنس مذکر، حاضرم با یک دختر ازدواج کنم ..

که در نهایت با مشخص شدن حقیقت و قبول ظاهری خونواده با عقیده ی پسرشون میخواست این رو نشون بده که اینها هم انسان هستند و درونشون اینگونه خلق شده که بر خلاف ظاهرشون باطنشون غوغای دیگری هست. خودمونیم تا به حال اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم و از حق نگذریم تصورات دینیمون یکم مانع فکر به این قضیه میشد و اما با دیدن برنام دیشب به فکر فرو رفتم..

خدا تا به حال میلیارد ها انسان آفریده که هیچکدوم اثر انگشت مشابهی ندارن و این ثابت میشه که خدا اگه کاری رو بخواد انجام بده و محال به نظر بیاد باز هم انجام میشه-گواهش معجزاتی هست که میبینیم- پس میتونیم نتیجه بگیریم که نقصی اگر بوجود میاد باز هم خواست خداست بنابراین کسانی که اینگونه (همج*نسگرا) خلق میشن رو خدا با دانش به این قضیه خلق میکنه.

تا اینجا نتیجه گرفتیم که این گروه افراد هم مخلوق خدا هستند حالا میخواییم ببینیم آیا مگه همه حق زندگی و لذت بردن رو ندارند؟ مگه خدا به همه وعده ی استفاده از نعمت هاشو نداده؟ پس چرا این گونه افراد رو از نعمت آرامش با انسان محروم کنیم؟ خدا به همه ی ما احساس داده تا فردی رو در زندگیمون انتخاب کنیم تا با او کامل شویم و تا ابد زندگی کنیم و به آرامش برسیم.حالا سوال اینجاست که این افرادیکه تمایل به هم جنس خودشون دارن چرا باید در اسلام برای آنچه در وجوشون خدا قرار داده محاکمه و اعدام بشوند؟! برای زن*ای محس*نه حتی داریم باید ۴ شاهد همزمان وارد دادگاه شوند و شهادت یکسان دهند اما "لو*ات" تنها با یک شاهد غیر معتبر هم مجازات اعدام داره...

مگه این افراد خودشون انتخاب کردن که روحیاتشون برخلاف ظاهرشون باشه؟ از نظر روانشناسی هم تایید شده که حتی با مشاوره و قرص و مراقبت هم این حالت عوض(نه درمان) نمیشه پس چرا نمیذاریم بصورت رسمی با همج*نسهاشون ارتباط داشته باشن اگر با اونها آروم میشن؟ همونطور که ما تمایل به جنس مخالف داریم اونها هم این تمایل درونشون به جنس موافق هست و دست خودشون نیست پس چرا باید اینجوری دراسلام ازشون به نحسی یاد بشه؟ آیا تفکرات ما و تعریف ما از دین غلطه یا که دین اسلام با هر تعریفی با این مساله کنار نمیاد ؟

نوشته شده در تاریخ: 22 آبان 1389

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن

×××× ××× 0936

روی دیوار دانشگاه ٬ روی میز کتابخونه ٬ روی صندلی کلاس ها ٬ حتی به جا استادی (!) هم رحم نکردن. این روزها خیلی بهشون دقت میکنم.اعدادی که وقتی کنار هم جمع میشن تبدیل به یه راه ارتباطی با یک فرد میشن.فردی که با نوشتن شمارش روی در و دیوار قصد داره با یکی (مطمینا از جنس مخالف) ارتباط داشته باشه !!

نمیدونم خب اینم یه نوعشه اما به چه قیمتی ؟! والا ما هرجور رابطه ای دیده بودیم جز این مدلی ! یعنی برای طرف یکم طرز حرکت و بیان و شخصیت و رفتار و قیافه مهم نیست که همچین کاری میکنه ؟! یعنی طرف اینقد عقده ای و مریض میتونه باشه که فقط میخواد یه رابطه ای داشته باشه حالا هرجوره و بدون هیچ دلیل منطقی؟!!

اون زمان که چت میکردم (یادش بخیر الان ۵ سالی میشه دیگه تو چت رومی نرفتم) میگفتیم خب یکم چت میکنیم اگه از شخصیت هم خوشمون اومد ادامه میدیم و دوست میشیم و ... ولی تویی که همچین کارایی رو انجام میدی خانم یا آقای محترم .. چه دلیلی میتونی داشته باشی برای خودت جز پنهان شدن پشت اون سرخوردگی و عدم اعتماد به نفست ؟ وای خدا نمیدونم چرا جامعه ی ما اینقد دچار انحطاط فرهنگی-شخصیتی شده. هر روز که میگذره تاسف میخورم به فرهنگی که چیزی ازش نمونده .. به همه ی اون ارزش هایی که دیگه کاملا محو شدن. همتون میدونید من مخالف رابطه دختر و پسر نیستم اتفاقا بلعکس اعتقاد دارم باید خیلی هم تجربه کسب کرد سر این موارد قبل ازدواج٬ اما این راهش نیست. رابطه ای که اینجور بخواد شروع شه فاتحش از روز اول خونده شده رفته پی کارش.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن

ارتباط چشمی یا Eye Contact

احساسات و عواطف انسانی از ۳ طریق منتقل میشه:

۱- ارتباط چشمی              ۲- ارتباط لمسی              ۳- ارتباط گفتاری

ممکنه توی افراد مختلف درصد این عوامل تغییر کنه ولی محاله اون فرد سالم باشه و یک کدوم از این ۳ حالت رو نداشته باشه.

توی این پست میخوام از ارتباط چشمی یا به قول آمریکایی ها Eye Contact حرف بزنم. چه خوب چه بد بین پسرها جا افتاده که میگن اگه فلان دختر خیلی نگات کرد یعنی میخوادت یا مثلا تا یه دختر بهت خیره میشه میگن پسر فلانی عجب پایی داد ها! اگه پسرید که با این جمله ها خیلی آشنایید و بارها شنیدین ولی اگه دخترید و نشنیدین که بعید میدونم٬ حالا گفتم که شنیده باشید! شاید خیلی از دختر ها بدون هیچ دلیل خاصی به کسی خیره بشن واقعا ولی بارها شنیدم که مثلا یکی از هم کلاسی هام توی دانشگاه میگفته که فلان دختر همش نگام میکنه پس میرم بهش پیشنهاد بدم. بنابراین یک نگاه ممتد ساده باعث این تفکر در بیشتر پسرها میشه.

Eye Contact

قبلا هر وقت از کنار دختر یا پسری عبور میکردم به چشم هاش خیره نمیشدم و توجهی نمیکردم اما اخیراً وارد دنیای گسترده ی Eye Contact شدم. حتما شنیدین که میگن چشمها حرف میزنند. این یک جمله واقعاً درسته! چشم ها قدرتی دارند که به راحتی منظور رو میرسونن. این چشم های زبون بسته شدن عاملی دست دختر و پسر جامعه ی ما برای ایجاد ارتباط! ارتباطی که چه درست چه غلط اصلا شروع مناسبی برای ایجاد رابطه ای سالم و پایدار محسوب نمیشه ولی بعضی وقت ها تنها ترین راه ممکن تلقی میشه.

بعضی وقت ها یه لبخند ٬ یه چشمک ٬ یه نگاه باعث شده خیلی ها فکرهای درست و اشتباهی بکنند ولی نکته ای که هست اینه که چون دو نوع ارتباط بر قرار کردن آخر (لمسی و گفتاری) توی جامعه ی ما کمرنگ هست نوع اول به شدت خودنمایی میکنه.

نوشته شده در تاریخ: 5 خرداد 1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن

Miss USA 2010

وقتی خیلی کوچیک بودم یادمه همیشه مامان برنامه های miss world و miss universe رو دنبال میکرد و اطلاعات کاملی در مورد این شو های تلویزیونی داشت که البته بیننده کم نداره. من کوچیک بودم و نمیدونستم اساسا این کارها برای چیه و خب چرا؟ تا اینکه توی سایت ها و روزنامه های وطنی خوندم که این کارها منزلت زن رو میاره پایین و صرفاً دید جنسی به زن رو داره رواج میده. برداشت خاصی انجام ندادم تا اینکه دیروز برنامه ی miss usa 2010 رو دانلود کردم و البته یکی دو ساعتی میشه که کامل دیدمش.

دختر شایسته

برنامه ای که میلیون ها بیننده از سراسر دنیا داره و در نهایت یک دختر از ۵۱ ایالت آمریکا برنده مسابقه و البته دختر شایسته ی آمریکا میشه که در نهایت برای مسابقات جهانی نماینده آمریکا خواهد بود. بذارید از اینجا بحث رو شروع کنم که در حین دیدن این شو فقط دلم برای دختران و زنان کشورم سوخت و به این نتیجه رسیدم که اتفاقاً بلعکس این برخی از ماهاییم که از زیباییهای یک دختر در جامعه داریم استفاده ی ابزاری و جن.سی و حتی سیاسی میکنیم نه اونها. این تنها کشور ماست که دم انتخابات همه آزاد میشن هرچی دوست دارن بپوشن و هر حرکتی بکنند ولی بعدش  بگیر بگیر ها شروع میشه.

داشتم غبطه میخوردم به این همه شعوری که توی اون مراسم بود. دختر شایسته ی سال ۲۰۰۹ آمریکا از برنامه هاش در سال گذشته میگفت که یه موسسه برای کمک به بیماران سرطان ۳۰نه دایر کرده٬ تو زلزله ی هاییتی کمک رسانی کرده و بدون هیچ غروری اونجا رفته و کمک ها اولیه رسونده و علاوه بر هیکل بسیار زیبا و قشنگش از تحصیلات عالی نیز بی بهره نبوده. امسال هم دختری لبنانی-آمریکایی مسلمان(شیعه) با نام Rima Fakih که نماینده ایالت MichiGan بود اول شد که واقعا برازندش بود. برخی خرده میگرن که چرا بیشتر روی بدن این افراد امتیاز داده میشه که در جواب باید بگم اصلا هم اینطور نیست و اندام تنها بخشی از مسابقه هست که البته جزو فرهنگ اونجاست و اساسا یه دختر که در این مسابقات شرکت میکنه باید زیبایی ظاهری و تناسب اندام داشته باشه و علاوه بر امتیازدهی به اندام، به لباس و سطح معلومات هم نمره داده میشه.

نوشته شده در تاریخ: 2 خرداد 1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هومن